دوستام...دوستام...دوستام...

متن مرتبط با «مسیر» در سایت دوستام...دوستام...دوستام... نوشته شده است

در مسیر باد 4

  • دیگه فقط 2 ماه دیگه تا رفتن از ایران مونده اگر از حالم بگم خوشحال و هیجان زده و ناراحت و عصبی و ذوق دار و نگرانم دیگه چی بگم مثلا فکر کن قرمه سبزی خوردی روش شیر موز به همین داغونی، مثلا رفتی مسافرت ولی با اتوبوس مثلا نمیدونم مثلا خوشحالم ولی ناراحتم....فکر دل کندن آدمو خل میکنه بهش فکر نمیکنم میخوام یک روز صبح پاشمو برم فقط برم میخوام به هیچی فکر نکنم....میخوام قوی باشم...مهسا هر چی شد اینجا همیشه خونته آدماش همیشه هم وطنات ... خانوادت همیشه خانوادتن... و دوستات همیشه دوستت دارن...هر چی شد بازم همین خیابونا همین پارکا هستن بازم همه چی هست بهت قول میدم قول فقط برو فقط جلوتو نگاه کن :) تاريخ شنبه بیست و هفتم خرداد ۱۴۰۲سـاعت 21:25 نويسنده تمشک بانو| | بخوانید, ...ادامه مطلب

  • در مسیر باد 2

  • 5 روز دیگه بیشتر تا آخر دد لاین نمونده ما استاد پیدا نکردیم نمره آیلتسه ایمان دستش نیست و من هم مجبور شدم بخاطره شرایط کلاس زبانمو ول کنم.فعلا فوکوس کردیم رو شرایط شخمی خودمون و زندگی کاره دیگه نمیتونیم بکنیم و تقریبا امیدی نیست مهسا...به پاییز سال دیگه نمیرسیم :) پینوشت: داستان مهاجرت هر کسی یکجوره و این داستانا ما شده تا الان..این داستانو هی مرور میکنم با خودم میگم کجای مسیر اشتباه رفتیم که هیچیه هیچی طبق برناممون نیست :))) میدونی... هیچی دیگه...داستان ما اینجوریه پاییز نرسیدیم زمستون رفتیم :) تاريخ دوشنبه سوم بهمن ۱۴۰۱سـاعت 14:15 نويسنده تمشک بانو| | بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها