گرچه همش به ایمان میگم دوست ندارم یک تلفن چی باشم وقتی میتونم حسابدار باشم اما ته ته قلبم از پیدا کردن همین کارم خوشحال بود و خودمو به رویاهام نزدیک تر میدیدم ، آخه چند وقتیه دنبال کارم و از پیدا نکردن خسته
اما امروز تو اونجا که بودم برقا رفت و کارمندا اونجا میگفتن دو ماه حقوق نگرفتن بیمه نیستن و عیدی هم ندارن ، تو یک لحظه تموم حسای ناامیدی که تا حالا داشتمو تو خودم دیدم :(
خسته شدم از این مملکتی که هیچی سرجاش نیست خسته و خب نا امید ...
پینوشت : آدما دو دستن وقتی از خواب بیدار میشن ، یا پا میشن رویاهاشونو دنبال میکنند یا که میخوابن و خواب رویاهاشو میبینن
تو جز گروه اول باش :)
دوستام...دوستام...دوستام......برچسب : نویسنده : adam-sangi بازدید : 144