۲۴ سالگی

ساخت وبلاگ

در واپسین روزهای این عدد زیبا هستم به هیچ وجه دوست ندارم تموم بشه در وصف ۲۴ سالگی, باید کلمه دلتنگ فقط به کار ببرم ، دلتنگ ، دلتنگ ، دلتنگ ...

سالی بود که از خونه بابام رفتم و خیلی روزا در حالی بیدار شدم که وقتی چشامو باز کردم گفتم خب الان پاشم چیکار کنم :))) و با آدمایی آشنا دوست شدم انگار دوستای دوران دبیرستانمن و دلتنگم واسه افراز واسه کارای عروسی واسه دانشگاه واسه بچه بودن ۲۵ منو دیگه واقعا بزرگم کرده ۲۵ اولین موی سفید تو موهامو آورده ، و بیست و چهار ، من دلتنگم برای همه روزایی گذشت به قبل این و الان روزایی دارم شروع میکنم و میسازم که یک خط کشیده شده بین ما قبلش ...

پینوشت : دارم بزرگ میشم هنوز دارم بزرگ میشم :)

دوستام...دوستام...دوستام......
ما را در سایت دوستام...دوستام...دوستام... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : adam-sangi بازدید : 129 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:05