آه ، خدا کنه دوباره اسفند شه...

ساخت وبلاگ

باید این چیز ها رو راجب اسفند 98 بنویسم که بدونم چی بود و چی شد خب ، تو حسابداری یک اصلی هست برای ثبت وقایع بنام اصل تداوم من همیشه نوشه های این وبلاگ بر اساس اصل تداوم نوشتم و حتی اگر بدونم من دیگه نیستم بازم میدونم دنیا هست ...
این روزا ، همش با خودم فکر میکنم مگه قبلا چی کم داشت که انقدر غر میزدیم که ناراحت میکردیم خودمونو که صبح با بی میلی بیدار میشدیم خب جایگاهتو دوست نداشتی عوض میکردی شرایط دوست نداشتی عوض میکزردی تو که درخت نبوی ، مهسا همش به عید های سال پیش که چجوری گذشت فکر میکنم چون امسال از عید فقط تنها چیزی که داریم خودمونیم نه خیابونای شلوغ نه ماهیای قرمز نه دکه هایی که شیرینی دم عید میفروشن ... 
هی ... امسال خودمونو فقط داریم و خدا رو شکر که همین هست....
فکر میکردم تنها چیزی که بتونه یک زمان این شرایط ایجاد کنه جنگ ... اما دیدم نه چیز های دیگه ام هست... حتی خیلی بد تر ...
نمیتونم بگم نترسیدم ، نمیتونم بگم نگران نیستم و نمیتونم پنهان کنم که این شرایط نمیتونم قبول کنم...

نمیدونم آینده چی میشه بیشتر از هر زمانی الان برام آینده مهمه ... حتی اگر نباشم...
پینوشت : دوباره اسفند اگر شد از همون اولشو ببوس تا آخرش برو ماهیای قرمز و ببین برو هفسین نو بخر لباس نو بخر به پولش فکر نکن دوباره که اسفند شد به خودت گل بده به همه عزیزات عیدی بده و بدون دنیا هیچ هیچ هیچ نمی ارزه ... دوباره که اسفند شد... آه خدا کنه که دوباره اسفند شه ...خدا کنه...

دوستام...دوستام...دوستام......
ما را در سایت دوستام...دوستام...دوستام... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : adam-sangi بازدید : 119 تاريخ : يکشنبه 10 فروردين 1399 ساعت: 1:21