سلام بر قرن جدید....

دو صفر عزیز سلام!

تو رو در حالی شروع میکنیم که ۹۹ عزیز تموم کردیم ۹۹ با قرنطینه و کرونا جو سنگینی شروع شد سه هفته تعطیلی خونه و فیلم آشپزی کیک درست کردنو بعدم محیط کاری جدید تو کوهسنگیو آدمای جدیدو خسته کننده شدن کارو بعدم که کرونا گرفتیم و تنها بودم همش هیچ کاریم که نمیشد واسه کروونا کرد نه کلاسی نه کاری نه دوره همی بعدم که پاییز دلتنگیو خبر ناراحتی مریم از ازدواجشو ایمان یکی درمیون ناراحت ازکارشو و...استدیو :) 

قدم تو راهی ترسناک گذاشتمو با ترسام روبرو شدم از هر چی ترسیدم رفتم توش...و کار و کارو کار...درد دست و شونه دکتر دوا و درمون خونه تکونیو و...

ببین ۹۹ تموم کردیم، و خوشحالم که داره تموم میشه خوشحالم با ترسام روبرو شدم و خوشحالم خانوادمو داشتم و قدر خودمو تنهاییامو این زندگی کوفتی بیشتر دونستم من ۹۹ واقعا دوست داشتم اما واقعا خوشحالم که تموم شد...

سال دو صفر عزیز لباس نو خریدم با کسایی که دوستشون داشتم شروع کردم ایمان عزیزمو بغل کردم و برعکس همه که میگفتند حسه عید نیست عاشق این عید کوفتی بودم :))) 

دو صفر عزیز تر از جان سلام ...

نمیدونم...نمیدونم چرا انقدر دلم بهت روشنه ...

آینده از همیشه نا معلوم تره میدونم...

اما من دلم روشنه واقعا روشنه...

مهسا، برات آرزو میکنم همین جمع سال بعد با همین حس داشته باشی و آرزو میکنم با سر بری تو ترسای کاریت و درآمدی داشته باشی که لایق تلاش هاته :)