مرسی خودم!

ساخت وبلاگ

راستی حالم خوبه...

هر جا هستی این متنو میخونی مهسا لطفا خوب باش بدون که از یک جایی به بعد حالت قراره خوب باشه 

این یک قانونه...آروم باش دیوونه هر جا هستی هیچی قرار نیست بهتر شه حتی قرار نیست بدتر شه :)
______

تاريخ یکشنبه بیستم دی ۱۳۹۴سـاعت 13:39

_____
داشتم خودمو مرور میکردم این متنو خوندم چقدر این روزا بهش نیاز داشتم چقدر خوب که تو گذشته یک یادداشت گذاشتم برای مهسا آینده ، میخوام یک چیزی برای مهسا گذشته بنویسم...

مهسا گذشته عزیزم سلام 
میخواستم ازت بخاطره همه روزایی که قوی بودی همه وقتایی که خودتو بغل کردی و همه روزایی که صبور بودی و تلاش کردی حتی نکردی تشکر کنم ... میخواستم بخاطره اینکه بیشتر از چیزی که داشتی بخشیدی تشکر کنم ... 
مرسی که مهربوون بودی ... با مهربوونی بزرگ شدی با مهربوونی تلاش کردی و با مهربوونی بخشیدی ... چی میتونم بهت بگم و بگم چقدر چقدر ازت ممنونم... 
هر کی ندونه منو تو میدونیم چه بچگی سختی داشتی و خیلی شبا کوک داشتی ، اما همیشه امیدوار بودی یادمه همیشه آهنگ های مثبت گوش میکردی و مثبت فکر میکردی .. وقتی به این فکر میکنم چقدر شکر گذار بودی و همیشه بابت خانوادت و دوستات و لحظه هات از خدا تشکر میکردی هزاران بار بهت افتخار میکنم...
بهت افتخار میکنم که از 19 سالگی کار کردی که رویا داشتی که تلاش کردی براش که با آدما جور شدی و کنار اومدی ... بی شک باعث سربلندی منی مهسا...
هیچ وقته هیچ وقت نخواستم تورو عوضت کنم چون بنظرم تو بینظری ... صبور و آروم و تلاشگری...
مهسا عزیزم ، زندگی مثل یک اقیانوس بعد تو ، بسته به سطح زندگیت که دنیا برات تصمیم میگیره ممکنه تو یک قایق باشی ممکنه تو یک کشتی یا حتی ممکنه تو مجلل ترین کشتی دنیا باشی اما چیزی که تو همه اینا مشترکه میدونی چیه؟
تنهایی مهسا...همه آدما تو قایقاشون یا کشتییشون تنها ، تنها ان... حتی دزدا حتی خلافکارا حتی بازیگرا حتی ، حتی خدا...
بعد طوفان میشه گاهی ، گاهی حیوونا حمله میکنن ، گاهی برای حیاتت باید بجنگی ... با چی ؟ فقط و فقط با طبیعتی که هیچیش دست تو نیست حتی دست خدا ام نیست .. نه با خودت ، چون تو غیر از خودت کسی تو زندگی نداری... کسی تو اون قایق نداری ...
بخاطره همه قوی بودنات و همه بزرگ شدنات و همه و همه و همه از تو ممنونم و بازم میگم نمیدونی چقدر بهت افتخار میکنم بابت مسیری که اومدی و هیچ وقت سرزنشت نمیکنم بخاطر هیچ چیز...
برات خودتو و خانوادت چیزی جز سلامی نخواستم و نخواهم خواست...
خدارو شکر مهسا... خدارو شکر... خدارو شکر که تو مهسا بودی که تورو داشتم :)
_____
از طرف مهسا 26 ساله در 14 ام آبان هزارو سیصد و نود و نه _ باعشق 

تاريخ دوشنبه دوازدهم آبان ۱۳۹۹سـاعت 11:29 نويسنده تمشک بانو| |

دوستام...دوستام...دوستام......
ما را در سایت دوستام...دوستام...دوستام... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : adam-sangi بازدید : 127 تاريخ : دوشنبه 16 فروردين 1400 ساعت: 19:24