درادامه 1 شهریور...

ساخت وبلاگ

پیرو پست 3 سال قبل:
http://adam-sangi.blogfa.com/post/299
---
چه عجیب سه ساله از 1 شهریورا نگفتم من عاشق 1 شهریورم :)
---
1 شهریور 1400
زیره باره کرونا کشت و کشتار کمر خم کرده بودیم خبرایی بود که داره واکسن میاد ولی به ما نرسیده بود همه تابستون به درگیری فاطمه واسه مهاجرتش گذشته بود و کرونا- واسه پیجم تلاش میکردم کلاس زبان اسم نوشته بودم...چقدر چقدر دوره اون روزا

1 شهریور 1401
خدا رو شکر کرونا تموم شده بود علنا دیگه ماسک ها رو کم کم گذاشتیم کنار کلاس زبان فشرده میرفتم و خیلی خیلی بیزی بودم :)) وقتی شهریور 1401 تموم شد بخاطره بهم ریخته شدن کشور یک تروما تجربه کردم باورم نمیشه شهریوری که شروع کردم قرار بود اینجوری تموم شه واقعا باورم نمیشه :(

1 شهریور 1402
خب... خب... امروز و الان
دارم از مغازه آقای یامی پست میزارم امروز شیفت بعد از ظهر اومدم حقوق ها رو حساب کنم ... و خوبم...آره فکر کنم خوبه... بعد ریجکتیمون ناراحتیامو کردمو و برگشتم به زندگی روز و شب خدا رو شکر میکنم تو 29 سالگی این مشکل پیش اومد که انقدر آگاهانه رفتار کنمو بدونم ایتس اوکی زمان خیلی زود میگذره و زندگی منتظره غر غرو ها نمیمونه...و بدونم هیچوقت زندگی به میل من پیش نمیره و من باید هی خودم باهاش منطبق کنم...اوهوم این مدت خیلی ناراحت بودم ولی خوبم :)
امیدوارم روزی که داری این پست میخونی از مهسا شکرگذاره 1402 راضی باشی :)

پینوشت: پست های قبلو خوندم چقدر ذهنم درگیره مهاجرت بوده باید ولش کنی باید بزاری افکارت برن...زیادی بهشون فکر میکنی پرو میشن فکر میکنن چه خرین...

پینوشت: دوست دارم شکر گذار و قوی باشی دوست دارم امید های جدید پیدا کنی...روزنه های نورو بگردی پیدا کنی...دوست دارم از هر لحظت لذت ببری مهسا ...این چیزیه که دوست دارم... :)

تاريخ چهارشنبه یکم شهریور ۱۴۰۲سـاعت 16:57 نويسنده تمشک بانو| |

دوستام...دوستام...دوستام......
ما را در سایت دوستام...دوستام...دوستام... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : adam-sangi بازدید : 51 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1402 ساعت: 16:29